با عرض سلام و خسته نباشید
من ۱۶ سالمه و دو خواهر کوچک تر نسبت به خودم دارم. که یکی ۱۳ سالشه و اون یکی ۸ سالشه
کلا پدرم آدم مهربون و صبوری هستش ولی مادرم کمی عصبی هستش که بخاطر خستگی زیاد ایشونه
کلا خواهر های من باهم مشکل دارند یعنی بزرگه قصد کشت کوچیکه رو داره دائم باهاش دعوا میگیره بارها باهاش حرف زدم و پی بردم که تمام روابطش تو مدرسه رو از دست داده و متوجه ی افسردگیشم شدم
رابطه ی این دو به حدی هستش که مثلا اگر کوچیکه خط کش بزرگه رو برداره بزرگه صداشو میندازد روی سرش و هرچی میتواند به کوچیکه تر میگوید
کلا من همیشه جوری بودم که ادم های اطرافم برای در و دل یا پیدا کردن راه کار میان سراغ من که تا الان خوب بود و تونستم حال دل خیلیا رو خوب کنم
امروز بازم دعوای بدی شد و پدر کاملا سکوت کرده بود رفتم پیششون که ایشون برای اولین بار بد از خواهرم گله کردند
کلا این بزرگه محبت نسبت بهش خیلی زیادبود جوری که کل فامیل و آشنا و غریبه و همه و همه شیفته ش بودن
من واقعا نمی دونم چه کنم هر چی به والدین میگم اینجوری نمیشه و باید با یک متخصص کسی که با اینجور آدما زیااد سرو کار داشته حرف زد ولی اونا حرف منو قبول ندارن و میگن الکی هستش و این حرفا
خواهر من وقتی عصبی میشه به صورت هیستریک عصبی میشه یعنی خیلی وحشناک
کوچیکه هم خیلی مظلومه کلا هیچی نمیگه ولی جدیدا رفتار بزرگه روش غالب شده و خلاصه عصبی شده داد میزنه فحاشی میکنه منم برای اولین بار موندم که چه کنم
خانوادم میگن باهاش حرف بزن )بزرگه( تو میتونی آدنش کنیو این حرفا ولی منم دیگه بریدم
کلا فضای متشنجه و خبری آرامش نیست
و راستی خوده خواهرم از این شرایط لذت نمیبرهو خودش دلش یه فضای آروم میخواهد
ممنون میشم اگه کمکم کنید